در این ستون تاکنون درباره اختلافات طبقاتی و تبعیض و لزوم مبارزه با فقر، فساد و تنگدستی که اخلاق و جامعه را فاسد میکند و درخواست اتخاذ تدابیر منطقی برای کاهش بیکاری و جلوگیری از بحرانهای اجتماعی و آماده کردن زمینههایی برای اینکه فقیران و ناتوانان جامعه را به انتقام وادار ننماید مطالبی درج و نشر گردید حضرت محمد مصطفی(ص) رسول گرامی اسلام میفرماید: «بدون نان (دیگر نیازهای لازم: دارو، لباس و…) نه میتوانیم نماز بخوانیم و نه روزه بگیریم و نه دیگر واجبات پروردگار عزیز را انجام دهیم.»(2)
مولای متقیان حضرت علی(ع) در فرمان مبارک خطاب به مالکاشتر عموم مردم را ستونهای استوار دین میشمارد و میفرماید: «…دوست داشتنیترین چیزها در نزد تو، در حق میانهترین، و در عدل فراگیرترین، و در جلب خشنودی مردم گستردهترین باشد، که همانا خشم عمومی مردم، خشنودی خواص (نزدیکان) را از بین میبرد، امّا خشم خواص را خشنودی همگان بیاثر میکند. خواصّ جامعه، همواره بار سنگینی را بر حکومت تحمیل میکنند زیرا در روزگار سختی یاریشان کمتر، و در اجرای عدالت از همه ناراضیتر، و در خواستههایشان پافشارتر، و در عطا و بخششها کم سپاستر، و به هنگام منع خواستهها دیر عذرپذیرتر، و در برابر مشکلات کم استقامتتر میباشند. در صورتی که ستونهای استوار دین، و اجتماعات پرشور مسلمین، و نیروهای ذخیره دفاعی، عموم مردم میباشند، پس به آنها گرایش داشته و اشتیاق تو با آنان باشد…»(3)
امام خمینی(ره) بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران در نجف و پاریس و قم و تهران در مصاحبه با خبرنگاران، روزنامهنگاران و نمایندگان خبرگزاریهای کشورهای مختلف در مواقع گوناگون مکرر به موضوع دموکراسی، اتکاء به آرای عمومی، تشکیل جمهوری اسلامی، اعلام این مساله که دولت اسلامی یک دولت دموکراتیک به معنی واقعی است، نوع عملکرد قضات، نحوه رسیدگی به پروندهها، توجه به زندگی کوخنشینان و فقرا و رنجکشیدگان و مستضعفان، رفع تبعیض در جامعه و آزادی انتقاد توصیه و سفارش مینمودند و آزادی را مهمترین ثمره انقلاب میدانستند و نسبت به فاصله طبقاتی و قرار گرفتن افراد فاسد و غیرمهذب در رأس امور هشدار میدادند.
«…اگر یک انفجاری پیدا بشود با یأس از اسلام، هیچ قدرتی نمیتواند خاموشش کند. و این خطری است برای این طبقهای که به فکر نیستند. من به آنها نصیحت کردم. حالا هم به همة کسانی که دارای اموال زیاد هستند نصیحت میکنم که شما فکر بکنید، بدانید که اگر خدای نخواسته این جمعیت مأیوس بشوند، انفجار در آنها پیدا بشود، همة شما و همة ما از بین خواهیم رفت…»(4)
آیتا… علوی بروجردی، نوه مرحوم آیتا… العظمی بروجردی به مناسبت 40 سالگی انقلاب میگوید: «…بعضی از ما دوره پهلوی را با همه خصوصیاتش دیدهایم و درک کردیم و تمام تحولاتی هم که به پیش آمدن انقلاب منجر شد میدانیم و امروز چهل سال گذشته است. در زمان مرحوم آیتا… بروجردی میخواستند جنازه رضاخان را در قم دفن کنند، آیتا… بروجردی گفت نمیشود. گفتند جنازه را به قم میآوریم و فقط دور حرم حضرت معصومه طواف میدهیم منتها آقایان محبت کنند تجلیلی از رضا شاه بشود. مرحوم بروجردی نپذیرفتند و حتی دستور دادند کسی از خانهاش بیرون نیاید. یک عده نظامی آمدند و جنازه را در حرم چرخاندند و بردند. اما امروز بعد از 40 سال در جمهوری اسلامی میبینیم در همین قم، عدهای به خیابان میآیند و شعار “رضاخان روحت شاد” میگویند. ما به کجا رفتیم؟ به کجا میخواهیم برویم؟ به کجا داریم میرسیم؟ این فاصلهها را میخواهیم چه بکنیم؟ چرا مردم را درک نکردیم؟ چرا مردم را درک نمیکنیم؟ چرا به مردم بها نمیدهیم؟ چهل، سن بلوغ و کمال است.
در همین قم، یک آقایی از اراک آمده و گفته میخواهد عمامه از سر بکشد. یک قمه یا چاقو هم داشته آن وقت دستش به کی رسیده؟! به دو تا پیرمرد در خیابان که زده و مجروحشان کرده، این اتفاق یعنی چه؟! به چه مناسبت باید این اتفاق بیفتد؟! اینکه بگوییم چون مواد مخدر مصرف کرده درست اما مساله اساسی این است که چرا او بعد از مصرف میآید قم تا آخوند بکشد؟! ما چرا راجع به اینها فکر نمیکنیم و متوجه فاصلهای که بین خودمان و مردم افتاده نیستیم؟! نمیشود هم مردم هم گرسنه باشند و هم به ما اطمینان داشته باشند و هم از مردم طلبکار باشیم، چرا این کار را میکنید؟! مسائل اساسی فراموش شده و فقط به حاشیه میپردازیم. حجاب واجب است قبول، اما آیا اینقدر که در خیابانها با بدحجابی مقابله کردهایم با این دزدیها و اختلاسهای عجیب و غریب که اتفاق میافتد هم برخورد میکنیم؟! این انقلاب چهل سال پیش با رهبری یک مرجع تقلید شکل گرفت اما زحمات هزار و چهارصد ساله علما آبرو و سرمایه این انقلاب شد. شما را به خدا بیایید در آستانه چهل سالگی بیش از این از سرمایه مصرف نکنیم، آدم عاقل سرمایه را خرج نمیکند، سرمایه را به کار میاندازد و از سودش بهره میبرد. مردم از ما توقع دارند اگر عدل علی را هم ارائه ندهیم لااقل شباهتی به علی داشته باشیم. ما بعد از چهل سال باید درباره عملکردمان به مردم جوابگو باشیم.»(5)
به یقین کارگزاران، حاکمان، مدیران و مسئولان، نمایندگان مجلس شورای اسلامی و مقامات اداری و روحانی و افرادی که به نحوی در اداره امور مملکت نقش و مسئولیتی دارند میدانند اسراف، ارتشاء، فسادهای اقتصادی، اشرافیگری، تجملگرایی، زراندوزی، کاخنشینی، زندگی در ویلاها و کاخها، در اختیار داشتن مرکبهای میلیارد تومانی، رانتخواری، برگزاری مراسم میهمانی و دورهمی، عقد، عروسی و عزا با آن همه هزینههای سرسامآور، زمینخواری، کوهخواری، جنگلخواری، بیابانخواری، سفرهای پیدرپی تفریحی و درمانی به دیگر کشورها، داشتن حسابهای نجومی در بانکها و دریافت حقوقهای کلان، با وجود پانزده میلیون پرونده در دادگستری، میلیونها فقیر، کارتنخواب، زنان بیسرپرست، کودکان کار، حاشیهنشینها، معتادان، دختران و پسران مجردی که امکان تشکیل زندگی معمولی هم ندارند، چند صد هزار زندانی، زندگی در بیغولههایی که باید آن را مردن تدریجی نامید.
در نهایت آنچه که سبب اختلافات فاحش طبقاتی و تبعیض در اداره زندگی و امور فرهنگی و آموزشی میگردد و عدم نظارت صحیح بر کارها، بنابه گفته آیتا… جوادی آملی: «…همانند غده بدخیمی است که جامعه را ناراحت میکند و در نهایت رواج فقر بدان معنی است که ملت توان مقاومت ندارد و ستون فقراتش شکسته است و ملتی که جیبش خالی است بدونشک زیر بار دیگری میرود و اگر با وجود این مشکلات ملت قیام کند همه ما را به دریا خواهد ریخت به همین جهت حواستان باشد. البته بسیاری از کشور فرار کردند یا جای فرار خود را فراهم آوردند اما ما جای فرار نداریم. این بیعدالتیها و بیعرضگیهای برخی مسئولان قابل تحمل نیست. کشوری که این همه منابع و آب و خاک دارد چرا باید این همه گرسنه داشته باشد… بانکهای ربوی و رباخواری که اکنون در کشور ما وجود دارند خانمانسوز است…»(6)
گرچه باید قدردان زحمات و اقدامات آن عده از ناظران و قضات شریف و وظیفهشناسی بود که عدهای از مفسدان اقتصادی را معرفی، محاکمه و مجازات نمودند اما دیدیم و شنیدیم و خواندیم که در دوران تحریمهای ظالمانه عدهای از مسئولان، مقامات، اصناف، روسا و اعضای هیاتمدیره بعضی از شرکتها و سازمانهای دولتی به جای رسیدگی به قشر عظیم آسیبپذیر جامعه علاوه بر دریافت حقوقهای کلان و نجومی در کنار تعدادی از واردکنندگان و صادرکنندگان کالا و کارمندان و مدیران بانکها و گروهی از اصناف مختلف و… به خاطر سستی و بیدقتی و عدم نظارت بعضی از وزیران و دولتمردان در سطوح مختلف با دریافت میلیاردها دلار ارز دولتی به ملت و کشور خیانت کردند پس از وارد یا صادر کردن کالا وسایل و اجناس را احتکار کردند یا در بازار آزاد فروختند یا پولها را از کشور خارج کردند و به تبعیض و اختلاف فاحش طبقاتی دامن زدند.
ماجرای خرید و فروش صدها و هزاران اتومبیل، سوءاستفادههای کلان سلاطین سکه، شکر، میلگرد، آهن، کاغذ و… و وجود غارتگرانی در سطوح و بخشهای مختلف از جمله پتروشیمی و تعدادی از مؤسسات اقتصادی و بانکها خسارات جبران ناپذیری به مردم متدین، صبور و مظلوم این سرزمین اسلامی وارد کرد آن هم در کشوری که همگان خواهان کوتاه کردن دست دزدان از بیتالمال و جلوگیری از تضییع حقوق مردم ایران زمین و پیاده کردن دستورات و تعالیم ارزنده اسلامی و رسیدن به رفاه و آسایش برای عموم ملت و اتخاذ راه و روش عادلانه براساس حکومت علوی بودند. آنگاه که از رفاه گفته میشود بدان معنی است که جامعه باید برای رسیدن به رفاه نسبی تلاش کند و از رفاهزدگی و اسراف و تبذیر دوری نماید. کدام مسئولی در این مملکت میتواند ادعا کند همانند اضعف مردم زندگی میکند گرچه توقعی هم در این زمینه وجود ندارد اما هر حاکم و کارگزاری در نظام جمهوری اسلامی ایران باید تلاش کند در مسیر صحیح و راهی که مولای متقیان حضرت علیبن ابیطالب(ع) ترسیم فرموده حرکت کند و نحوه زندگی افرادی چون شهید محمدعلی رجایی را الگو قرار دهد و در حد امکان مظلومان و ستمدیدگان را حمایت نماید تا هر سال که مراسمی برای سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی ایران برپا میگردد با مدرک و دلیل بتوان اعلام کرد بهتر و بیشتر از سال گذشته تبعیضات و اختلافات طبقاتی و فقر و ناتوانی مردم کاهش یافته است.
حسن ختام مقاله بدین موضوع اختصاص مییابد که: «…در حکومت امام علی علیهالسلام، تمام مردم در حکومت نقش داشتند و امیرمؤمنان، یاور همگان بود و هرگز اجازه نمیداد که کوچکترین ظلمی به مردم بشود. داستان سوده دختر عمّاره هَمْدانیه، مؤید همین مطلب است که در کتاب الفصول المهمّه آمده است. سوده میگوید: روزی نزد علیبن ابیطالب آمدم تا درباره مردی که او را سرپرست گرفتن مالیاتها کرده و ستم کرده بود، گفتگو کنم. او را ایستاده یافتم که قصد نماز خواندن داشت. وقتی مرا دید، باز ایستاد و با روی گشاده و مهر و مدارا به سوی من آمد و گفت: «خواستهای داری؟». گفتم: بلی؛ و جریان را به وی گفتم. گریست و گفت. «بار خدایا! تو گواهی که من به آنها فرمان ستمگری بر بندگانت و رها کردن حقوق تو را ندادم». آنگاه از جیب خود، نوشته را درآورد که در آن چنین نوشته شده بود: «به نام خداوند بخشنده مهربان! “در حقیقت، شما را از جانب پروردگارتان برهانی روشن آمده است. پس پیمانه و ترازو را تمام نهید، و اموال مردم را کم ارزش مدانید و در زمین، پس از اصلاح آن، فساد مکنید. این رهنمودها، اگر مؤمنید، برای شما بهتر است”. هنگامی که نامهام را خواندی، کارهایی را که در دست توست، سامان ده تا کسی را روانه کنیم از تو باز ستانَد. والسلام!». آنگاه این نامه را به من داد و آن را آوردم و به فرماندارش سپردم و او برکنار شد…»(7)
مدیرمسئول
پینوشتها:
1- تیتر سرمقاله برگرفته از سخنان آیتا... جوادی آملی (سایت الف به گزارش شفقنا) است.
2- «الحیاه»، استاد محمدرضا حکیمی، جلد ششم، صفحه 12
3- «نهجالبلاغه»، ترجمه محمد دشتی(ره)، نامه 53
4- «صحیفه امام خمینی(ره)»،، جلد 10، صفحه 348
5- انصافنیوز، 8/12/97
6- تابناک، 6/2/97
7- پایگاه اطلاعرسانی حوزه
- نویسنده : یزد فردا
- منبع خبر : خبرگزاری فردا
شنبه 11,مه,2024